عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : دو شنبه 4 آذر 1392
بازدید : 1016
نویسنده : آوا فتوحی

 

حمد اقبال لاهوری یا علامه اقبال (۱۸ آبان ۱۲۵۶ سیالکوت تا ۱ اردیبهشت ۱۳۱۷‌ لاهور) شاعر، فیلسوف، سیاست‌مدار و متفکر مسلمان پاکستانی بود، که اشعار زیادی نیز به زبانهای فارسی و اردو سروده‌است. اقبال نخستین کسی بود که ایدهٔ یک کشور مستقل را برای مسلمانان هند مطرح کرد که در نهایت منجر به ایجاد کشور پاکستان شد. اقبال در این کشور به طور رسمی «شاعر ملی» خوانده می‌شود.[۱]
زندگی
اقبال در سیالکوت، که امروزه در ایالت پنجاب پاکستان واقع شده‌است، به دنیا آمد. نیاکان او از قبیله سپروی برهمنان کشمیر بودند و در سده هفدهم میلادی، حدود دویست سال پیش از تولد او، اسلام آورده بودند. پدر او مسلمانی دیندار بود.[۲] اقبال قرآن را در یکی از مساجد سیالکوت آموخت و دوران راهنمایی و دبیرستان خود را در اسکاچ‌مشن کالج (Scoth Mission College) گذراند. تحصیلات او در رشته فلسفه در دانشگاه لاهور آغاز شد و مدرک کارشناسی ارشد فلسفه را در سال ۱۸۹۹م با رتبه اول از دانشگاه پنجاب دریافت کرد. وی پس از آن دانشگاه کمبریج و دانشگاه مونیخ مدرک دکترای خود را در رشتهٔ فلسفه گرفت.
اقبال در دورهٔ کارشناسی ارشد با توماس آرنولد ارتباط نزدیکی پیدا کرد و در اروپا نیز با با ادوارد براون و نیکلسون مراودات علمی داشت.
فعالیت‌های سیاسی
اقبال در دوران جنگ جهانی اول در جنبش خلیفه که جنبشی اسلامی بر ضد استعمار بریتانیا بود، عضویت داشت. وی با مولانا محمد علی و محمد علی جناح همکاری نزدیک داشت. وی در سال ۱۹۲۰ در مجلس ملی هندوستان حضور داشت اما از آنجا که گمان می‌کرد در این مجلس اکثریت با هندوها است پس از انتخابات ۱۹۲۶ وارد شورای قانونگذاری پنجاب شد که شورایی اسلامی بود و در لاهور قرار داشت. در این شورا وی از پیش‌نویس قانون اساسی که محمد علی جناح برای احقاق حقوق مسلمانان نوشته بود حمایت کرد. اقبال در ۱۹۳۰ به عنوان رئیس اتحادیه مسلمانان در الله آباد و سپس در ۱۹۳۲ در لاهور انتخاب شد.
چهرهٔ فرامرزی اقبال
اقبال همواره کوشیده‌است که مردم را آگاه کرده و از بند استعمار برهاند؛ ازاین رو نگاهی ژرف به کشورهای استعمارشدهٔ اسلامی پیرامون خود داشت و با نظر به ویژگی‌های سیاسی آن زمان واندیشه‌های اسلامی، او پذیرش ویژه‌ای پیدا کرد. دلیل دیگر چهرهٔ فرامرزی وی را می‌توان در پیوستگی فرهنگی و تاریخی و مذهبی کشورش با برخی کشورهای همسایه مانند ایران و افغانستان دانست.
اقبال و ایران

 
آرامگاه اقبال لاهوری
اقبال یکی از نامورترین و سرشناس‌ترین شاعرپارسی‌گوی غیرایرانی در ایران است که نظیر شاعر بزرگی همانند بیدل دهلوی پذیرش ویژه‌ای در ایران یافته‌است.(این در حالی است که تفاوت شهرت بیدل در دیگر کشورها و ایران به اندازه‌ای است که نمی‌توان با هم سنجید.)از کل ۱۲ هزار بیت شعری که توسط اقبال سروده شده‌است ۷۰۰۰ بیت آن فارسی است. شریعتی در جائی وی را ایرانی‌ترین خارجی و شیعه‌ترین سنی خطاب کرده‌است. تز دکترای وی مربوط به سیر حکمت در ایران بوده‌است و وی آرزو داشت تهران روزی جایگاه ژنو در اروپا را پیدا کند. شاید بنیادی‌ترین دلیل شهرت اقبال در ایران چهرهٔ مذهبی او باشد چون بار نخست از سوی مذهبی‌ها(مانند مطهری و شریعتی) شناسانده شد. هرچند که اقبال بی‌گمان دلبستگی فراوانی به ایران داشته‌است و برخی از ملی‌گرایان نیز آن را ستوده‌اند ولی بیشتر گمان می‌رود که اینان برای همسو کردن خود با دیگران این کار را کرده‌اند ودلیل‌هایی که برای ستودن اقبال آورده‌اند چندان استوار نیست. مهم‌ترین اقبال شناس ایرانی آقای دکتر ملکی است که بقول خودش ده هزار صفحه مطلب در مورد اقبال نوشته و منتشر کرده‌است. [۳]
اقبال و فلسفه
اقبال یکی از فلیسوف بزرگ اسلام هستند۔منبع فکرشان با قران ارتباط دارد۔اقبال معتقد است که روح قرآن با تعلیمات یونانی سازگاری ندارد و بسیاری از گرفتاری‌ها از اعتماد به یونانی‌ها ناشی شده است. از نظر وی از آن‌جا که روح قرآن به امور عینی توجه داشت و فلسفهٔ یونانی به امور نظری می‌پرداخت، کوشش مسلمانان برای قهم قرآن از منظر تعالیم یونانی بفهمند محکوم به شکست است.[۴]
در باب فهم تجربی و پوزیتیو او معتقد است که اندیشهٔ مسلمانانی مانند ابن‌حزم در خصوص ادراکات حسی به‌عنوان منبع شناخت و ابن‌تیمیه در تبین اهمیت روش استقرا، کندی در خصوص احساس متناسب با انگیزه و استعمال آن در روان‌شناسی، مقدمات نظری مباحث تجربی جدید غرب را پدید آورد.[۵]. اقبال شکوفایی روش تجربه و مشاهده را در تمدن اسلامی در نتیجهٔ جدال ممتد با اندیشهٔ یونانی می‌داند. وی در تأیید پیشگامی مسلمین در روش تجربی شاهد مثال‌هایی را از آثار و نظریه‌های علمی جاحظ و ابن مسکویه در نظریهٔ تکامل، بیرونی در ریاضیات و مسئلهٔ زمان، خوارزمی در جبر و اعداد و عراقی و خواجه محمد پارسا در روان‌شناسی دینی ذکر می‌کند.[۶]
اقبال و مولوی

 
سنگ یادبود اقبال لاهوری در جوار آرامگاه مولوی در قونیه
دل‌بستگی و وابستگی اقبال به مولانا را می‌شود از جنس همان عشق پرسوز و گدازی دانست که خود مولانا را به شمس تبریزی مجذوب کرده‌است:
به کام خود دگر آن کهنه می‌ریز  که با جامش نیرزد ملک پرویز
ز اشعار جلال‌الدّین رومی
 به دیوار حریم دل بیاویز
سراپا درد و سوز آشنائی  وصال او زبان‌دان جدائی
جمال عشق گیرد از نی او  نصیبی از جلال کبریائی
به‌روی من در دل بازکردند  ز خاک من جهانی سازکردند
ز فیض او گرفتم اعتباری  که با من ماه و انجم سازکردند
خودی تا گشت مهجور خدائی  به فقر آموخت آداب گدائی
ز چشم مست رومی وام‌کردم
 سروری از مقام کبریائی
انتقادات
گروهی از روشنفکران به این مسئله که اقبال مفهوم انسان نیچه را مقبول دانسته خرده گرفته‌اند. باور به مفهوم اَبَرمرد در توصیفات اقبال در مورد خودمحوری، خود بودن و احیاء تمدن اسلامی بازتاب یافته‌است. تشویق اقبال به بازگشت اسلام به صحنه سیاست و ضدیت با تمدن غرب و رد دستاوردهای فرهنگی و علمی غرب از دیگر مسائل مورد انتقاد گروه‌هایی از اندیشمندان است. چندین تن از دانشوران توصیفات شاعرانه او از زندگی کاملاً مطابق با قوانین اسلام را غیرعملی دانسته و آن را بی‌اعتنایی و بی‌احترامی به جوامع گوناگون با میراث متنوع فرهنگی بشر می‌دانند. در نظر بسیاری پافشاری اقبال بر یگانگی اسلامی و جدایی فرهنگی از دیگران به همزیستی جوامع بشری لطمه می‌رساند.
در حالیکه در حوزه زبانی اردو از او به عنوان شاعری بزرگ یاد می‌شود ولی باور عمومی بر اینست که اشعار اردوی اقبال نسبت به آثار اولیه فارسی او ضعیفترند و الهام‌بخشی، نیرو و سبک لازم را دارا نیستند.
آثار
ناله یتیم نخستین اثر اقبال بود و وی آن را در سال ۱۸۹۹ در جلسه سالیانه انجمن حمایت‌الاسلام در لاهور خواند. آثار اقبال به طور کلی عبارت‌اند از[۷]:
• علم‌الاقتصاد: نخستین کتاب درباره اقتصاد به زبان اردو، چاپ ۱۹۰۳ در لاهور.
• تاریخ هند
• اسرار خودی (منظوم، فارسی)
• رموز بیخودی (منظوم، فارسی)
• پیام مشرق (منظوم، فارسی)
• بانگ درا
• زبور عجم (منظوم، فارسی)
• جاویدنامه (منظوم، فارسی)
• پس چه باید کرد ای اقوام شرق (منظوم، فارسی)
• احیای فکر دینی در اسلام (انگلیسی) [۸]
• توسعهٔ (سیر) حکمت در ایران (انگلیسی) [۹]
• مثنوی مسافر
• بال جبرئیل
• ضرب کلیم
• ارمغان حجاز
• یادداشت‌های پراکنده
نمونهٔ اشعار
آنچه از خاک تو رُست ای مرد حرّ  آن فروش و آن بپوش و آن بخور
آن جهان‌بینان که خود را دیده‌اند  خود گلیم خویش را بافیده‌اند
ای امین دولت تهذیب و دین  آن ید بیضا برآر از آستین
خیز و از کار اُمم بگشا گره  نقشه اَفرنگ را از سر بنه
نقشی از جمعیت خاور فکن  واستان خود را ز دست اهرمن
ای اسیر رنگ، پاک از رنگ شو  مؤمن خود، کافر افرنگ شو
رشتهٔ سود و زیان در دست توست  آبروی خاوران در دست توست
اهل حق را زندگی از قوّت است  قوّت هر ملّت از جمعیت است
دانی از افرنگ و از کار فرنگ  تا کجا در بند زُنّار فرنگ؟
زخم از او، نشتر از او، سوزن از او  ما و جوی خون و امید رفو؟
گر تو می‌دانی حسابش را درست  از حریرش نرمتر، کرباس توست
بوریای خود به قالینش مده  بیدق خود را به فرزینش مده
هوشمندی از خُم او مِی نخورد  هر که خورد، اندر همین میخانه مُرد
________________________________________
چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما  ای جوانان عجم جان من و جان شما
غوطه‏ها زد در خمیر زندگی اندیشه‏ام  تا به دست آورده‏ام افکار پنهان شما
مهر و مه دیدم نگاهم برتر از پروین گذشت  ریختم طرح حرم در کافرستان شما
فکر رنگینم کند نذر تهی دستان شرق  پاره لعلی که دارم از بدخشان شما
می‏رسد مردی که زنجیر غلامان بشکند  دیده‏ام از روزن دیوار زندان شما
حلقه گرد من زنید ای پیکران آب و گل  آتشی در سینه دارم از نیاکان شما
مراجع
1. ↑ صفحهٔ ۹ The Sayings of Rumi and Iqbal
2. ↑ Pakistan Times (November ۹, ۲۰۰۴)‎‏
3. ↑ شورای گسترش زبان فارسی(برگرفته از مهر). «گفت‌وگویی با محمدکاظم کاظمی دربارهٔ گمنامی بیدل دهلوی». سپتامبر ۲۰۰۶. بازبینی‌شده در سپتامبر ۲۰۰۶.
4. ↑ تقوی: ص ۵۵
5. ↑ تقوی: ص ۵۶
6. ↑ تقوی: ص ۵۷
7. ↑ رادفر، ابوالقاسم، گزیده اشعار فارسی اقبال لاهوری، تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۹خ، صص۱۲-۱۴.
8. ↑ عنوان انگلیسی: The Reconstruction of Religious Thought in Islam
9. ↑ عنوان انگلیسی: Development of Metaphysics in Persia
• تقوی، محمد ناصر، دوام اندیشهٔ سیاسی در ایران: ارزیابی تحلیلی نظریهٔ زوال اندیشهٔ سیاسی، قم: بوستان کتاب قم، ۱۳۸۴
• گفته‌های رومی و اقبال (انگلیسی)

سهراب سپهری در 15 مهر ماه 1307 در شهر کاشان به دنیا آمد. پدرش اسدالله سپهری کارمند اداره پست و تلگراف بود و هنگامی که سهراب نوجوان بود پدرش از دو پا فلج شد. با این حال به هنر و ادب علاقه ای وافر داشت. نقاشی می کرد، تار می ساخت و خط خوبی هم داشت.
 
سپهری در سال های نوجوانی پدرش را از دست داد و در یکی از شعرهای دوره جوانی از پدرش یاد کرده است (خیال پدر) یکسال بعد از مرگ او سروده است:
 
در عالم خیال به چشم آمدم پدر
کز رنج چون کمان قد سروش خمیده بود
دستی کشیده بر سر رویم به لطف و مهر
یک سال می گذشت، پسر را ندیده بود

مادر سپهری فروغ ایران سپهری بود. او بعد از فوت شوهرش، سرپرستی سهراب را به عهده گرفت و سپهری او را بسیار دوست می داشت.
 
دوره کودکی سپهری در کاشان گذشت. سهراب دوره شش ساله ابتدایی را در دبستان خیام این شهر گذرانید.
 
سپهری دانش آموزی منظم و درس خوان بود و درس ادبیات را دوست داشت و به خوش نویسی علاقه مند بود.
 
سپهری در سال های کودکی شعر هم می گفت، یک روز که به علت بیماری در خانه مانده و به مدرسه نرفته بود با ذهن کودکانه اش نوشت:
 
ز جمعه تا سه شنبه خفته نالان
نکردم هیچ یادی از دبستان
ز درد دل شب و روزم گرفتار
ندارم من دمی از درد آرام





:: موضوعات مرتبط: زندگینامه نویسندگان /شاعران و ترانه سرایان , ,
:: برچسب‌ها: علامه اقبال , ,
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








اگر که سن را عروس بدانیم و اندیشه را داماد این زفاف را اویی می شناسد که حافظ را بستاید (گوته)

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

RSS

Powered By
loxblog.Com